روزی که ذهن شما شلوغ‌تر از دفترتان می‌شود

احتمالاً برای شما هم پیش آمده است؛ ساعت ۹ شب است، جلسه آنلاین تازه تمام شده، موبایل هنوز روی میز چشمک می‌زند، چند گفت‌وگوی نیمه‌تمام در واتساپ کاری، چند ایمیل فوری و در عین‌حال باید درباره یک موضوع مهم استراتژیک تصمیم بگیرید. سرتان پر از تکه‌اطلاعات است؛ گزارش مالی، نظر هم‌بنیان‌گذار، فشار نقدینگی، دغدغه تیم. اما در همان لحظه‌ای که باید شفاف‌ترین تصمیم را بگیرید، ذهنتان بیش از هر زمان دیگری تار و مه‌آلود است. این همان نقطه‌ای است که «ذهن‌آگاهی برای مدیران» از یک توصیه روان‌شناختی لوکس، به یک ضرورت حرفه‌ای تبدیل می‌شود.

باشگاه مدیران و کارآفرینان مثلث با رویکرد اختصاصی انسان × برند × سیستم، ذهن‌آگاهی را نه به‌عنوان یک مد زودگذر، بلکه به‌عنوان زیرساخت رفتاری مهارت‌های رهبری می‌بیند؛ جایی که کیفیت حضور شما، پشت هر تصمیم، هر جلسه و هر تعامل با تیم قرار می‌گیرد.

در این مقاله، مثل گفت‌وگو با یک منتور باتجربه، قدم‌به‌قدم جلو می‌رویم: از فهم عملی ذهن‌آگاهی در مدیریت تا تکنیک‌های روزمره‌ای که می‌توانید در ترافیک هم انجام دهید؛ تا جایی که ذهن شما از حالت واکنشی و پر‌سر‌وصدا، به یک مرکز هدایت آرام و دقیق تبدیل شود.

ذهن‌آگاهی مدیریتی؛ از مفهومی انتزاعی تا ابزاری برای تصمیم‌سازی

اگر واژه «ذهن‌آگاهی» را شنیده‌اید اما برایتان بیش از حد کلی و مبهم بوده، می‌توان آن را این‌گونه ساده کرد: توانایی دیدن آنچه در این لحظه در ذهن و بدن و محیط شما می‌گذرد، بدون فرار، قضاوت عجولانه یا واکنش خودکار. وقتی از ذهن‌آگاهی مدیریتی صحبت می‌کنیم، منظور این است که مدیر بتواند قبل از هر تصمیم یا واکنش، چند ثانیه عقب بایستد و صحنه را شفاف‌تر ببیند.

در بافت مدیریتی ایران، جایی که فشار اقتصادی، نوسان بازار و ابهام محیطی بسیار بالاست، این توانایی به‌طور مستقیم روی سه حوزه اثر می‌گذارد:

  • کاهش شدت واکنش‌های احساسی در جلسه‌های پرتنش؛
  • کاهش خطاهای شناختی مانند تصمیم‌گیری عجولانه یا تأیید‌طلبی؛
  • افزایش کیفیت «دیدن تصویر کلان» قبل از انتخاب.

ذهن‌آگاهی مدیریتی، مکمل هوش تحلیلی و تجربه کسب‌وکار است؛ مثل شفاف کردن شیشه جلوی خودرو قبل از روشن کردن چراغ‌های بزرگ. شما همان مدیر سابق هستید، با همان دانش و داده‌ها، اما حالا قدرت تمایز بین نویز و سیگنال را بیشتر دارید. این همان نقطه‌ای است که «رشد ذهنی مدیران» به یک مزیت رقابتی واقعی تبدیل می‌شود، نه شعاری روی دیوار سازمان.

حضور کامل در میان طوفان اطلاعات؛ وقتی تمرکز ارزشمندترین سرمایه شماست

مدیر امروزی با کمبود اطلاعات مواجه نیست؛ با «ازدحام» اطلاعات روبه‌رو است. نوتیفیکیشن‌ها، گروه‌های کاری، داشبوردهای گزارش، پیام‌های مشتریان، اخبار اقتصادی و ده‌ها کانال غیررسمی در سازمان. ذهن‌آگاهی در کار کمک می‌کند مغز شما از حالت مصرف‌کننده منفعل اطلاعات، به «طراح جریان توجه» تبدیل شود.

برای درک این موضوع، خودتان را در یک جلسه هیئت‌مدیره تصور کنید. همه در‌حال صحبت‌اند؛ یکی از ریسک‌ها می‌گوید، دیگری از فرصت‌ها. ذهن واکنشی، هم‌زمان شروع به دفاع، توجیه یا حمله می‌کند. اما ذهن آگاه، ابتدا تنفس را تنظیم می‌کند، سرعت افکار را می‌بیند و سپس مثل یک تدوین‌گر حرفه‌ای، مهم‌ترین فریم‌ها را جدا می‌کند:

  • چه چیزی «واقعیت» است و چه چیزی «تفسیر» افراد؟
  • کدام داده برای تصمیم امروز حیاتی است و کدام‌ فقط حاشیه؟
  • کدام ترس یا امید شخصی در حال رنگ‌دادن به تحلیل‌هاست؟

این توانایی تمایز، نتیجه تمرین مستمر تمرکز در لحظه و ذهن‌آگاهی مدیریتی است. شما یاد می‌گیرید هر بار که ذهن به‌سمت سناریوهای بدبینانه یا خیال‌پردازی‌های خوش‌بینانه فرار می‌کند، آن را به «این جلسه»، «این نمودار» و «این سؤال کلیدی» برگردانید. در عمل، خروجی این حضور کامل، تصمیم‌هایی است که کمتر تحت‌تأثیر جو لحظه، فشار ذی‌نفعان یا احساسات مقطعی قرار می‌گیرند.

از استرس مزمن تا وضوح رفتاری؛ نقش ذهن‌آگاهی در سلامت روان مدیران

بخش بزرگی از استرس مدیریتی نه به‌خاطر حجم کار، بلکه به‌خاطر «شیوه فکر کردن» به کار است. دو مدیر ممکن است در شرایط نسبتاً مشابه اقتصادی در ایران فعالیت کنند، اما اولی دائماً در حالت آماده‌باش عصبی باشد و دومی، با همان فشار، رفتاری متعادل‌تر و تصمیم‌هایی سنجیده‌تر داشته باشد. تفاوت در نحوه مدیریت ذهن است، نه فقط در مهارت‌های فنی.

ذهن‌آگاهی در این‌جا کمک می‌کند چرخه‌ای را که بسیاری از مدیران در آن گرفتارند بشکنیم:

  1. فشار بیرونی (نقدینگی، تغییرات قانونی، تعارض سهام‌داران)
  2. تفسیر ذهنی فاجعه‌آمیز («همه چیز در حال از هم پاشیدن است»)
  3. واکنش‌های عصبی یا فرسودگی شغلی
  4. کاهش کیفیت تصمیم و عمیق‌تر شدن بحران.

با تمرین‌هایی مثل تنفس آگاهانه، اسکن بدن و مکث‌های کوتاه قبل از واکنش، شما یاد می‌گیرید «اول بدن را آرام کنید، بعد به مسئله فکر کنید». این تغییر کوچک در زمان‌بندی، در بلندمدت روی سلامت روان مدیران، کیفیت خواب، سطح انرژی در جلسات و حتی برچسبی که تیم به شما می‌زند («مدیر عصبی» یا «رهبر متعادل») اثر می‌گذارد.

در رویکرد باشگاه مدیران و کارآفرینان مثلث، سلامت ذهن و «ذهن سالم، رهبری مؤثر» بخشی از سرمایه انسانی برند شماست؛ همان‌قدر مهم که ترازنامه و استراتژی رشد. مدیری که از درون فرسوده است، دیر یا زود این فرسودگی را در سیستم و تیم تزریق می‌کند.

تعاملات روزمره؛ جایی که ذهن‌آگاهی، فرهنگ رهبری شما را می‌سازد

بخش زیادی از اثر شما به‌عنوان مدیر، نه در استراتژی‌های بزرگ، بلکه در «لحظه‌های کوچک ارتباطی» شکل می‌گیرد؛ یک نگاه در جلسه، نوع گوش‌دادن به اعتراض همکار، پاسخ شما به اولین اشتباه یک نیروی جوان. ذهن‌آگاهی سازمانی از همین لحظه‌ها شروع می‌شود.

ذهن واکنشی در تعامل با تیم، معمولاً الگوهای زیر را تکرار می‌کند:

  • قطع‌کردن حرف دیگران قبل از کامل شدن جمله؛
  • شنیدن برای جواب‌دادن، نه برای فهمیدن؛
  • تعمیم یک خطا به «برچسب شخصیت» («این آدم همیشه بی‌دقته»).

در مقابل، مدیر آگاه از خود، چند عادت رفتاری متفاوت دارد:

  • چند ثانیه مکث قبل از پاسخ؛
  • برگشتن توجه از ذهن (قضاوت‌ها) به بدن (تنفس، وضعیت نشستن) و سپس به فرد مقابل؛
  • پرسیدن سؤال‌های روشن‌کننده به‌جای صدور حکم سریع.

این تفاوت‌های کوچک، در طول زمان، فرهنگ بازخورد، اعتماد و تعلق سازمانی را شکل می‌دهند. تیم‌ها به‌طور غریزی تشخیص می‌دهند که آیا در کنار شما، «امنیت روانی» برای طرح مسئله وجود دارد یا نه. ذهن‌آگاهی برای مدیران، فقط تمرینی فردی نیست؛ زیرساخت رفتاری فرهنگی است که می‌سازید.

مدیر واکنشی در برابر مدیر آگاه از خود؛ یک مقایسه تحلیلی

برای ملموس‌تر شدن اثر ذهن‌آگاهی مدیریتی، می‌توانیم دو تیپ رفتاری رایج را کنار هم قرار دهیم. این دو تیپ، دو انسان متفاوت نیستند؛ بلکه دو «حالت ذهن» هستند که هر مدیر می‌تواند در طول روز بین آن‌ها جابه‌جا شود. تمرین ذهن‌آگاهی کمک می‌کند بیشتر در حالت دوم بمانید.

بُعد رفتاری مدیر واکنشی مدیر آگاه از خود
نحوه تصمیم‌گیری تصمیم سریع برای رهایی از فشار؛ اتکا به حس لحظه‌ای مکث کوتاه، مرور داده‌های کلیدی، توجه به احساسات اما نه اسارت در آن‌ها
واکنش به بحران بالا رفتن تن صدا، سرزنش دیگران، جست‌وجوی مقصر تنظیم تنفس، نام‌گذاری مسئله، تقسیم بحران به گام‌های قابل‌مدیریت
گوش‌دادن در جلسه گوش‌دادن سطحی، هم‌زمان بررسی موبایل یا ایمیل حضور کامل، تماس چشمی، طرح سؤال برای تعمیق فهم
مدیریت استرس انکار فشار تا لحظه انفجار یا فرسودگی شناسایی زودهنگام نشانه‌ها، استفاده از تکنیک‌های آرام‌سازی ذهن
اثر بر تیم افزایش اضطراب، پنهان‌کاری، کاهش جسارت افزایش اعتماد، جرأت طرح مسئله، یادگیری از خطا

مسیر حرکت از ستون «مدیر واکنشی» به ستون «مدیر آگاه از خود»، مسیری یک‌شبه نیست. این همان «مسیر رشد مدیران» است که ترکیبی از تمرین فردی، بازخورد حرفه‌ای و حضور در جامعه‌ای از مدیران دغدغه‌مند را می‌طلبد؛ چیزی که در طراحی باشگاه مدیران و کارآفرینان مثلث، به‌عنوان یک جامعه یادگیرنده مدنظر قرار گرفته است.

تکنیک‌های ساده اما عمیق؛ از تنفس آگاهانه تا ژورنال‌نویسی مدیریتی

ذهن‌آگاهی برای مدیران زمانی ارزشمند است که قابل‌اجرا در واقعیت روزمره باشد؛ بین جلسه، در مسیر خانه، یا حتی در پنج دقیقه سکوت قبل از یک مذاکره مهم. در ادامه، چند تکنیک عملی و آزموده‌شده را مرور می‌کنیم که با فرهنگ و ریتم کاری مدیران ایرانی قابل‌انطباق است.

۱. تنفس آگاهانه در سه دقیقه

قبل از هر تصمیم یا جلسه مهم، سه دقیقه کافی است:

  1. بنشیند، کف پا روی زمین، موبایل را روی سایلنت بگذارید.
  2. در دم، تا ۴ بشمارید؛ در حبس نفس، تا ۴؛ در بازدم، تا ۶.
  3. فکرها خواهند آمد؛ فقط متوجه‌شان شوید و توجه را به حس دم و بازدم برگردانید.

این تمرین کوتاه، سیستم عصبی را از حالت «جنگ یا گریز» به حالت تنظیم‌شده‌تری برمی‌گرداند و کیفیت حضور شما را در جلسه افزایش می‌دهد.

۲. وقفه‌های کوتاه در میانه شلوغی

در طول روز، سه بار زنگ موبایل یا ساعت خود را برای «توقف در شلوغی» تنظیم کنید:

  • همه صفحه‌ها را ببندید، چند ثانیه به اطراف نگاه کنید.
  • از خودتان بپرسید: الان مهم‌ترین کاری که باید انجام دهم چیست؟
  • یک کار را انتخاب کنید و ۲۰ دقیقه فقط روی همان تمرکز کنید.

این وقفه‌های آگاهانه، تمرکز در لحظه را تقویت و از فرسایش ذهنی ناشی از پرش مداوم بین کارها جلوگیری می‌کند.

۳. حضور کامل در جلسه

پیش از ورود به جلسه، نیت خود را مشخص کنید: «در این ۴۵ دقیقه، هدف من فهم مسئله و شنیدن دیدگاه‌هاست، نه اثبات برتری.» سپس:

  • موبایل را پشت‌ورو روی میز یا ترجیحاً خارج از دسترس قرار دهید.
  • در حین صحبت دیگران، فقط گوش دهید؛ اگر نکته‌ای به ذهنتان می‌رسد، روی کاغذ یادداشت کنید، نه در ذهن.
  • در پایان هر بحث، یک جمله جمع‌بندی مطرح کنید تا مطمئن شوید فهم درستی شکل گرفته است.

این شیوه حضور، هم تمرین ذهن‌آگاهی است و هم یک رفتار حرفه‌ای که سطح گفت‌وگو را بالا می‌برد.

۴. ژورنال‌نویسی مدیریتی در ۱۰ دقیقه پایانی روز

ژورنال‌نویسی، یکی از ابزارهای مهم رشد ذهنی مدیران است. کافی است هر شب، قبل از ترک دفتر یا قبل از خواب، به سه پرسش کوتاه پاسخ دهید:

  1. امروز در کدام لحظه، بهترین نسخه خودم بودم؟ چرا؟
  2. در کدام موقعیت، واکنش من می‌توانست آگاهانه‌تر باشد؟
  3. فردا می‌خواهم در چه چیزی ۱٪ بهتر عمل کنم؟

این تمرین، خودآگاهی مدیریتی را تقویت و به‌تدریج الگوهای ذهنی و رفتاری پنهان را آشکار می‌کند؛ بدون نیاز به ابزار پیچیده.

۵. سکوت دیجیتال در زمان‌های مشخص

برای بسیاری از مدیران ایرانی، مرز کار و زندگی تقریباً از بین رفته است. یک گام عملی، تعریف بازه‌های «سکوت دیجیتال» است؛ مثلاً:

  • پس از ساعت مشخصی در شب، فقط تماس‌های ضروری؛
  • اولین ۳۰ دقیقه روز، بدون شبکه‌های اجتماعی و اخبار؛
  • یک نیم‌روز در هفته، بدون جلسه آنلاین.

این مرزها، نه‌فقط برای سلامت جسم و ذهن، بلکه برای حفظ کیفیت تصمیم‌گیری در بلندمدت ضروری‌اند.

ذهن‌آگاهی در چارچوب انسان × برند × سیستم

در باشگاه مدیران و کارآفرینان مثلث، نگاه به ذهن‌آگاهی صرفاً فردی نیست. این مهارت در سه لایه اصلی مدل انسان × برند × سیستم معنا پیدا می‌کند:

  • انسان: مدیر به‌عنوان انسان، با هیجانات، ترس‌ها، امیدها و ارزش‌های شخصی. ذهن‌آگاهی، ابزار خودشناسی و مراقبت از خود در این سطح است.
  • برند: نحوه‌ای که شما در ذهن تیم، مشتریان و شرکا دیده می‌شوید. حضور آگاهانه، ثبات رفتاری و آرامش در تصمیم‌گیری، بخشی از سرمایه برند مدیریتی شماست.
  • سیستم: فرآیندها، جلسات، سازوکارهای تصمیم‌سازی و فرهنگ سازمانی. ذهن‌آگاهی در این سطح به معنی طراحی فضاها و روال‌هایی است که به تمرکز، گفت‌وگوی عمیق و تفکر تحلیلی کمک کند.

برای مثال، اگر در سازمان خود جلسات هفتگی دارید، می‌توانید ۵ دقیقه ابتدایی را به یک «چک‌این آگاهانه» اختصاص دهید؛ هر نفر در یک جمله، وضعیت ذهنی و تمرکزش را بگوید. این کار ساده، هم نشانه‌ای از رفتار حرفه‌ای شماست، هم به شکل‌گیری یک فرهنگ یادگیرنده کمک می‌کند که با فلسفه باشگاه مدیران و کارآفرینان هم‌راستا است.

یک قدم فراتر؛ چگونه این عادات را پایدار کنیم؟

بسیاری از مدیران، یک بار در کارگاه یا دوره‌ای با ذهن‌آگاهی آشنا شده‌اند، چند روزی تمرین کرده‌اند و بعد زیر فشار کار، همه‌چیز به روال قبلی برگشته است. چالش اصلی، «پایداری» است، نه آشنایی. برای ماندگار کردن این عادات، چند نکته کلیدی وجود دارد:

  • کوچک شروع کنید: به‌جای هدف‌گذاری برای ۳۰ دقیقه مدیتیشن روزانه، با سه دقیقه تنفس آگاهانه پیش از اولین جلسه شروع کنید.
  • ذهن‌آگاهی را به روال‌های موجود بچسبانید: مثلاً هر بار که وارد آسانسور می‌شوید، دو دم و بازدم عمیق و آگاهانه انجام دهید؛ یا قبل از باز کردن ایمیل، ۱۰ ثانیه مکث کنید.
  • از هم‌گروهی استفاده کنید: اگر چند مدیر در سازمان یا شبکه شما به این موضوع علاقه دارند، می‌توانید با هم یک «چالش ۳۰ روزه حضور آگاهانه» تعریف کنید و تجربه‌ها را به‌اشتراک بگذارید.
  • بازتاب روزانه داشته باشید: حتی دو خط نوشتن درباره یک لحظه آگاهانه در طول روز، مسیر یادگیری را تثبیت می‌کند.

در نهایت، ذهن‌آگاهی برای مدیران، پروژه‌ای با تاریخ پایان مشخص نیست؛ بخشی از سبک زندگی مدیران است که آرام‌آرام در تار و پود تصمیم‌ها، جلسه‌ها و روابط حرفه‌ای شما جا می‌گیرد. این همان جایی است که توسعه مهارت‌های نرم و رشد درونی، در کنار توسعه کسب‌وکار قرار می‌گیرد؛ چیزی که در بیانیه مأموریت مثلث و نگاه بلندمدت آن به نسل جدید رهبران کشور، به‌وضوح دیده می‌شود.

نگاه رو‌به‌جلو؛ مدیر آگاه از خود در دنیای پیچیده فردا

اگر آینده محیط کار را جدی بگیریم، می‌دانیم که پیچیدگی، ابهام و سرعت تغییر، کمتر از امروز نخواهد بود. در چنین فضایی، مزیت اصلی مدیران، فقط دسترسی به اطلاعات یا ابزارهای تحلیلی نیست؛ «کیفیت حضور» آن‌هاست. ذهن‌آگاهی مدیریتی، شما را از مدیری که دائماً در آتش بحران‌های روزمره می‌دود، به رهبری تبدیل می‌کند که می‌تواند در میانه آتش، نقطه‌ای از سکوت درونی پیدا کند و از آن‌جا، تصمیم بگیرد.

مسیر ذهن‌آگاه شدن، مسیری یک‌باره و نمایشی نیست؛ شبیه تنظیم تدریجی یک ساز است. هر مکث آگاهانه، هر تنفس شمرده، هر گفت‌وگوی عمیق با خودتان و تیمتان، یک گام کوچک اما واقعی در این مسیر است. در این مسیر، بهره‌گرفتن از تجربه جمعی مدیران دیگر، شنیدن خطاها و درس‌های واقعی و قرار گرفتن در یک جامعه حرفه‌ای، سرعت و عمق یادگیری را چندبرابر می‌کند؛ همان‌چیزی که در طراحی مسیر رشد مدیران در باشگاه مثلث دیده می‌شود.

باشگاه مدیران و کارآفرینان مثلث، ذهن‌آگاهی را بخشی جدایی‌ناپذیر از بلوغ رهبری می‌داند؛ جایی که انسانِ پشت برند و سیستم، جدی گرفته می‌شود. این نگاه، مدیران را تشویق می‌کند که در کنار توسعه کسب‌وکار، روی کیفیت درونی حضور خود نیز سرمایه‌گذاری کنند؛ سرمایه‌ای که در روزهای پیچیده آینده، شاید تعیین‌کننده‌ترین دارایی شما باشد.

سؤالات متداول درباره ذهن‌آگاهی برای مدیران

۱. آیا ذهن‌آگاهی باعث کند شدن تصمیم‌گیری مدیر نمی‌شود؟

نگرانی رایج این است که مکث و تنفس آگاهانه، سرعت تصمیم‌گیری را کاهش دهد. در عمل، ذهن‌آگاهی باعث کندی «بی‌دلیل» نمی‌شود؛ بلکه واکنش‌های عجولانه و احساسی را کم می‌کند. شما ممکن است چند ثانیه بیشتر مکث کنید، اما کیفیت تصمیم‌ها بالاتر می‌رود و نیاز به بازگشت و اصلاح‌های پرهزینه کمتر می‌شود. در محیط‌های پرریسک، این چند ثانیه مکث، در مقیاس کلان، صرفه‌جویی در زمان و منابع است.

۲. اگر مدیر بسیار پرمشغله‌ای باشم، حداقل چقدر زمان برای تمرین ذهن‌آگاهی لازم است؟

برای شروع، ۵ تا ۱۰ دقیقه در روز کافی است؛ مهم‌تر از حجم زمان، «تداوم» و چسباندن آن به روال‌های موجود است. مثلاً سه دقیقه قبل از جلسه صبحگاهی، دو دقیقه در آسانسور، و چند دقیقه قبل از خواب. بسیاری از مدیران باتجربه می‌گویند که همین زمان‌های کوتاه، اگر منظم و آگاهانه تمرین شود، بعد از چند هفته اثر محسوسی بر تمرکز و آرامش آن‌ها گذاشته است.

۳. تفاوت ذهن‌آگاهی با مدیتیشن چیست و کدام برای مدیران مناسب‌تر است؟

مدیتیشن معمولاً به تمرین‌های رسمی‌تری گفته می‌شود که در زمان مشخص و اغلب در سکوت انجام می‌شود؛ مثل نشستن و تمرکز بر تنفس. ذهن‌آگاهی مفهوم گسترده‌تری است و به کیفیت حضور شما در هر فعالیت روزمره اشاره دارد؛ از رانندگی تا جلسه. برای مدیران، ترکیبی از مدیتیشن کوتاه و ذهن‌آگاهی در لحظه (مثل حضور کامل در جلسه) معمولاً بهترین نتیجه را دارد، چون هم بستر ذهنی را آماده می‌کند و هم در موقعیت واقعی قابل اجراست.

۴. چگونه ذهن‌آگاهی می‌تواند به کاهش تعارض و تنش در تیم کمک کند؟

وقتی مدیر آگاهانه به احساسات و افکار خود توجه می‌کند، احتمال این‌که در اوج تنش، واکنش دفاعی یا تهاجمی نشان دهد کمتر می‌شود. این فضا به تیم پیام می‌دهد که «اختلاف نظر» معادل جنگ شخصی نیست. همچنین، تمرین‌هایی مثل گوش‌دادن عمیق، مکث قبل از پاسخ و نام‌گذاری احساس («می‌بینم الان ناراحتی») به شکل‌گیری فرهنگ گفت‌وگوی سالم کمک می‌کند. در چنین فضایی، تعارض‌ها زودتر و با هزینه عاطفی کمتر حل می‌شوند.

۵. آیا ذهن‌آگاهی برای همه مدیران مفید است یا بیشتر برای کسانی که استرس بالاتری دارند؟

ذهن‌آگاهی یک «مهارت پایه» برای رهبری است؛ مانند توانایی خواندن داده یا مذاکره. مدیرانی که استرس بالاتری تجربه می‌کنند، معمولاً زودتر اثر آن را حس می‌کنند، اما حتی مدیران نسبتاً آرام هم با تمرین ذهن‌آگاهی، وضوح فکری، کیفیت تعاملات و عمق خودآگاهی‌شان را افزایش می‌دهند. به‌عبارت دیگر، ذهن‌آگاهی هم برای خروج از وضعیت بحرانی مفید است، هم برای رساندن مدیران خوب به سطحی حرفه‌ای‌تر و پایدارتر از رهبری.